چند هفته بود که می خواستم این مطلب را بنویسم اما هربار به دلیلی از نوشتن ان طفره رفتم. یک نوع خودسانسوری اجازه نوشتن این مطلب را به من نمی داد.
در حال مطالعه یک کتاب تاریخی مربوط به زمان قاجار بودم. متوجه مطلبی شدم و ان این بود که در حدود 200 سال پیش دین و به شکل دقیقتر "شرعیات " (به معنی حفظ ظواهر دینی و شرعی) چه جای بزرگی را در زندگی مردم اشغال کرده بود. حتی اخلاقیات جامعه تحت تاثیر همین شرعیات بود. بحث هایی که بیشتر باید در توضیح المسائل دنبال ان بود. در همین حال طبقه روحانیت چقدر بر طبقات مختلف جامعه نفوذ داشت؟ از شاه گرفته تا رعیت گوش بفرمان مراجع و فتواهای انان بودند.
برای مثال در جریان فتوای معروف تحریم تنباکو تاریخ بروشنی مشخص می کند که حتی در دربار شاه قاجار نیز قلیانها را شکستند و این نیست مگر ارزش "فتوی" در جامعه ان روز ایران.
در دوره پهلوی اهمیت فتوی و نظر مراجع باز هم در میان قشر وسیعی از مردم قشر متوسط و کم در امد مهم بود. همینطور اهمیت این موضوع میان بازاریان و تجار عمده سنتی بازار وجود داشت. فقط چند گروه به فتوی و شرعیات بی اعتنا بودند از ان جمله اکثر روشنفکران و تحصیل کردگان غرب و عده ای که بدلیل مبارزات سیاسی به مارکسیسم رو اورده بودند را می توان ذکر کرد.
در دوره انقلاب اسلامی یکی از عوامل پیروزی را می توان فتوای برخی مراجع و در راس انها فتاوی مرحوم ایت الله خمینی ذکر کرد. ایشان با فتواها و سخنرانی های اتشین خود بر علیه رژیم سلطنتی اکثر مردم طبقه متوسط و پایین را به خیابانها کشاند که همین امر در سقوط سلسله پهلوی نقش مهمی را اایفا کرد. البته بحث مناسبات میان روحانیون و انقلاب یک موضوع وسیع است که باید به شکل مستقل مورد بررسی و مداقه قرار گیرد.
اهمیت فتوی و شرعیات پس از پیروزی انقلاب تب تندی داشت که پس از فوت بسیاری از علمای مهم از جمله مرحومان ایت الله شریعتمداری , خویی , گلپایگانی , مرعشی نجفی و... بتدریج ارام شد.
بعبارت روشنتر امروزه شرعیات و فتوا اهمیت خود را در مقایسه با گذشته از دست داده است. البته هیچگاه یک تفکر از بین نمی رود و هنوز بسیاری در پی فتاوای مراجع مختلف هستند همانطور که ما هنوز در جهان قرن بیست و یکم شاهد بت پرستی و خورشید پرستی هستیم , نمی توان تصور کرد که اهمیت شرعیات و فتوا حد اقل برای عده ای برای همیشه و کامل از بین برود. تنها مورد این بحث امار نسبی گرایش مردم به این مباحث است.
اما در همین مدت عمر خود شاهد کم شدن اهمیت شرعیات و جایگاه ان در میان اکثر مردم هستیم.
اگر دین را در سه لایه ببینیم , هسته ان را باید اعتقادات بنامیم. لایه دوم اخلاقیات است و در نهایت پوسته بیرونی ان شرعیات است که بر اساس فتواست.
در 30 سال اخیر بتدریج پوسته بیرونی ان که همان شرعیات است نازک شده و در اینده بتدریج حداقل برای عمده مردم از میان خواهد رفت و جای ان را اخلاقیات خواهد گرفت. بعبارت روشنتر در اینده ای نه چندان دور در بیشتر موارد در ظاهر یک انسان مذهبی و غیر مذهبی تفاوتی دیده نخواهد شد. این دقیقا" خلاف گذشته است که بعنوان مثال شکیات در وضو و نماز و یا حدود اندازه محاسن , جای بزرگی در افکار یک انسان مذهبی را پر کرده بود.
در اینده حرف اول را برداشت های خود شخص از دین خواهد زد و به زبانی دیگر دین شدیدا" شخصی خواهد شد. جایگاه فتوا و شرع بسیار کوچک خواهد شد و این بیشترعقل انسانهاست که به انها فتوا خواهد داد و نه علما
ادامه دارد...
در حال مطالعه یک کتاب تاریخی مربوط به زمان قاجار بودم. متوجه مطلبی شدم و ان این بود که در حدود 200 سال پیش دین و به شکل دقیقتر "شرعیات " (به معنی حفظ ظواهر دینی و شرعی) چه جای بزرگی را در زندگی مردم اشغال کرده بود. حتی اخلاقیات جامعه تحت تاثیر همین شرعیات بود. بحث هایی که بیشتر باید در توضیح المسائل دنبال ان بود. در همین حال طبقه روحانیت چقدر بر طبقات مختلف جامعه نفوذ داشت؟ از شاه گرفته تا رعیت گوش بفرمان مراجع و فتواهای انان بودند.
برای مثال در جریان فتوای معروف تحریم تنباکو تاریخ بروشنی مشخص می کند که حتی در دربار شاه قاجار نیز قلیانها را شکستند و این نیست مگر ارزش "فتوی" در جامعه ان روز ایران.
در دوره پهلوی اهمیت فتوی و نظر مراجع باز هم در میان قشر وسیعی از مردم قشر متوسط و کم در امد مهم بود. همینطور اهمیت این موضوع میان بازاریان و تجار عمده سنتی بازار وجود داشت. فقط چند گروه به فتوی و شرعیات بی اعتنا بودند از ان جمله اکثر روشنفکران و تحصیل کردگان غرب و عده ای که بدلیل مبارزات سیاسی به مارکسیسم رو اورده بودند را می توان ذکر کرد.
در دوره انقلاب اسلامی یکی از عوامل پیروزی را می توان فتوای برخی مراجع و در راس انها فتاوی مرحوم ایت الله خمینی ذکر کرد. ایشان با فتواها و سخنرانی های اتشین خود بر علیه رژیم سلطنتی اکثر مردم طبقه متوسط و پایین را به خیابانها کشاند که همین امر در سقوط سلسله پهلوی نقش مهمی را اایفا کرد. البته بحث مناسبات میان روحانیون و انقلاب یک موضوع وسیع است که باید به شکل مستقل مورد بررسی و مداقه قرار گیرد.
اهمیت فتوی و شرعیات پس از پیروزی انقلاب تب تندی داشت که پس از فوت بسیاری از علمای مهم از جمله مرحومان ایت الله شریعتمداری , خویی , گلپایگانی , مرعشی نجفی و... بتدریج ارام شد.
بعبارت روشنتر امروزه شرعیات و فتوا اهمیت خود را در مقایسه با گذشته از دست داده است. البته هیچگاه یک تفکر از بین نمی رود و هنوز بسیاری در پی فتاوای مراجع مختلف هستند همانطور که ما هنوز در جهان قرن بیست و یکم شاهد بت پرستی و خورشید پرستی هستیم , نمی توان تصور کرد که اهمیت شرعیات و فتوا حد اقل برای عده ای برای همیشه و کامل از بین برود. تنها مورد این بحث امار نسبی گرایش مردم به این مباحث است.
اما در همین مدت عمر خود شاهد کم شدن اهمیت شرعیات و جایگاه ان در میان اکثر مردم هستیم.
اگر دین را در سه لایه ببینیم , هسته ان را باید اعتقادات بنامیم. لایه دوم اخلاقیات است و در نهایت پوسته بیرونی ان شرعیات است که بر اساس فتواست.
در 30 سال اخیر بتدریج پوسته بیرونی ان که همان شرعیات است نازک شده و در اینده بتدریج حداقل برای عمده مردم از میان خواهد رفت و جای ان را اخلاقیات خواهد گرفت. بعبارت روشنتر در اینده ای نه چندان دور در بیشتر موارد در ظاهر یک انسان مذهبی و غیر مذهبی تفاوتی دیده نخواهد شد. این دقیقا" خلاف گذشته است که بعنوان مثال شکیات در وضو و نماز و یا حدود اندازه محاسن , جای بزرگی در افکار یک انسان مذهبی را پر کرده بود.
در اینده حرف اول را برداشت های خود شخص از دین خواهد زد و به زبانی دیگر دین شدیدا" شخصی خواهد شد. جایگاه فتوا و شرع بسیار کوچک خواهد شد و این بیشترعقل انسانهاست که به انها فتوا خواهد داد و نه علما
ادامه دارد...