۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

چرا ؟

تلفنی به قصاب سپرده بودم برایم گوشت کنار بگذارد تا وقتی که به منزل می روم به مغازه اش بروم و گوشت را بگیرم.

به مغازه رفتم و متوجه خانمی شدم که با بسته ای کوچک از مغازه خارج شد. کیانوش (قصاب) در حالیکه متوجه گذاشتن گوشت داخل پلاستیک بود با تاسف پرسید:متوجه خانم شدید؟

- نه چطور؟

- بنده خدا می خواست با پانصد تومان گوشت بخرد و من به او گفتم با این پول نمی شود گوشت خرید.

- خوب یک چیزی بهش می دادی بنده خدا دست خالی نرود.

- فکر می کنید چکار کردم؟ ولی فکر می کنید در روز چند تا از این مشتری ها دارم؟

اینجا بود که متوجه بسته گوشتی که برایم گذاشته بودم شدم. با شرمندگی پولش را دادم و خدا حافظی کردم. از خودم خیلی خجالت کشیدم.

ماه بعد کیانوش مغازه اش را اجاره داد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر