۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

نسل سوخته (ادامه)


http://www.zooplzen.cz/madagaskar/fotogalerie/images/After%20slash%20and%20burn%20in%20a%20dry%20forest%20area%20in%20the%20south%20Copyright%20by%20Heinz%20Vetter.jpg


نوشتن پست قبلی و کامنتهای دوستان مرا بر ان داشت تا این چند روز بیشتر به ایام نوجوانی و جوانی نسلمان دقیق شوم. یکی از دوستان عزیزم در کامنتی خصوصی بریم نوشت که عبارت نسل پخته بهتر از نسل سوخته بود و دوست عزیز دیگرم جناب اقای گلبانگ به مطلب مهم دیگری اشاره کردند و ان بلوغ زودرس نسل ما بود.

ضمن انکه با نظر هر دو عزیز کاملا" موافقم بنظرم توضیحی را باید به مطلب قبلی اضافه کنم.

زندگی در دورانی که همه ما در ان هستیم از نگاهی دیگر یک موقعیت است. نسلهای قبل از ما و یا شاید بعد از ما نتوانند اینهمه اتفاقات تاریخی را یکجا ببینند. اینجاست که بقول دوستانم نسلی بوجود می اید که عرض زندگی اش بیشتر است و زود به پختگی می رسد. واقعیت همین است. همین امروز نسل جدید مردم کشورمان اغلب از مسئولیت ها می ترسند و شاهد ان را می توانیم در بسیاری از امارها ببینیم. بعنوان مثال کاهش امار ازدواج و بالا رفتن امار طلاق یکی از شاخصه های مسئولیت پذیری جوانان امروز ماست.

اما هدفم از نگارش مطلب قبلی اشاره به این واقعیت بود که علیرغم تمام این جنبه های خوب و غیر قابل تکرار , چیزی را از دست دادیم که دیگر نمی توانیم ان را بدست بیاوریم و ان همان جوانی است که در زندگی هر کس فقط یکبار وجود دارد.

مطلب مهم دیگری که وجود دارد نتیجه, عملکرد ماست. امروز نسل نو از ما می پرسند :

این نتیجه تحولاتی بود که شما باعث و یا حداقل ناظر انها بودید؟ بعبارتی دیگر ما را برای نتایج کارهایمان مواخذه می کنند. که من واقعا" جوابی در خور فهم این نسل جدید و باهوش ندارم.

شده ایم چوب دو سر طلا. به همین دلیل ساده که نتیجه عملکرد ما باعث خوشبختی نسل بعد ما نشد و انها ما را در ایجاد این سرنوشت مقصر میدانند و با توجه به مطلب پست قبلی باز هم فکر می کنم ما نه تنها نسل سوخته ایم بلکه باعث سوزانده شدن سرنوشت فرزندانمان هم هستیم.

ای کاش نتیجه زندگی و عمرمان بنفع نسل بعدمان بود تا حداقل از دست رفتن بهترین ایام زندگی و سلامتی مان معنی پیدا می کرد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر