۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

مهندس لطف الله میثمی


ان سالها که جوانتر بودیم شور و شوق عجیبی در حوزه فعالیت های سیاسی داشتم. در بسیاری از جلسات تفسیر سیاسی شرکت می کردم و تقریبا" هیچ جلسه مهمی را از دست نمی دادم.

در این جلسات با اقای مهندس لطف الله میثمی اشنا شدم. این اشنایی مربوط به سالهای انتهایی دهه ۶۰ بود. ایشان به من بسیار لطف داشتند و با اینکه نابینا هستند اما صدایم را بین ده ها نفر ادم تشخیص می داد. داستان قطع شدن دست و نابینایی ایشان داستان مفصلی است که اگر کسی خواست درباره ایشان بیشتر بداند به کتابهای خاطرات ایشان می تواند مراجعه کند. کتاب خاطرات ایشان مجموعه ای ارزشمند برای کسانی است که به تاریخ معاصر علاقه مند هستند

ایشان مهندس نفت و از اعضای سازمان مجاهدین خلق و باجناق مرحوم حنیف نژاد بنیانگزار سازمان بوده اند که در یک عملیات ساخت بمب ناگهان بمب در دستانشان منفجر شده و دست چپ شان از مچ قطع می شود و بیناییشان را هم از دست می دهند. بعد از انفجار دستگیر و تا زمان پیروزی انقلاب در زندان بسر برده اند.

پس از انقلاب ایشان از سازمان منفک شده و بیشتر حول مسائل استراتژیک مقاله می نویسند و ترجمه می کنند.

از سال ۱۳۶۸ دیگر ایشان را ندیدم. البته مقالاتشان را در مجلات مختلف مطالعه می کردم. در سال ۱۳۸۶ که به نمایشگاه کتاب رفته بودم ناگهان ایشان را در غرفه انتشارات صمدیه دیدم. طبیعی بود که ایشان مرا نمی دید. به ایشان سلام گفتم و با کمال تعجب ایشان مرا بنام کامل بجا اورد. بعد از احوالپرسی متوجه شدم که ایشان تقریبا" تمام سوالات و جواب هایی را که در ان زمان با هم داشتیم را هم به ذهن دارند.

ایشان کتاب دو جلدی خاطراتش را امضا کرد و به من هدیه نمودند. از من درباره فعالیتهای سیاسی ام پرسید و بعد از انکه تلاشم برای به انحراف کشیدن بحث را دید دیگر درباره مسائل سیاسی با من صحبتی نکرد.

ایشان امروز نشریه چشم انداز ایران را اداره می کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر