۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه

جنگ (2)

زمانی که از جنگ صحبت می شود معمولا" بوی خون و باروت و یا حد اکثر از ایمان و فداکاری و رشادت و این صنف مسائل به ذهن متبادر می شود. اما این تمام داستان نیست. واقعیت این است که بسیاری ازاوقات قضایای دیگری را باید مورد توجه قرار داد که شاید در ان زمان مورد توجه کامل قرار نگرفته بود.

روابط بین انسانها در چنین جوامعی معمولا" حد اکثری است. همه از محیط خانه و خانواده دور شده اند. وابستگی انسانها به یکدیگر بخاطر شرایط غیر طبیعی و خطرناک ، بیشتر و عمیقتر می شود.

نگاه عارفانه ای در انسان ها پدید می اید و اساسا" ادمها جور دیگری هستند. البته فکر می کنم در جوامعی اینچنینی نوع و عمق روابط پس از گذار از دوران معمولا"دستخوش تغییرات دائمی قرار بگیرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر