عجیب اما واقعی است. او کسی نیست جز ژان پل سارتر بنیان گزار ایده فلسفهء اگزیستانسیالیسم. این مکتب فکری تا سالها ابشخور روشنفکران در تمام دنیا بود و هنوز هم بسیاری از روشنفکران از فلسفه او به عنوان قوی ترین و قابل دفاع ترین نحله فکری در قرن بیستم یاد می کنند
.سارتر روز ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ به دنیا آمد؛ از پدری که افسر نیروی دریایی بود و مادری که دخترعموی دکتر آلبرت شوایتزر معروف، برندة جایزه صلح نوبل است. پانزده ماهه بود که پدرش مرد. مادر و پدربزرگ اش، او را بزرگ کردند که اولی کاتولیک بارش میآورد و دومی سرش را به ریاضیات و ادبیات کلاسیک گرم میکرد. در جوانی برای گرفتن مهارت در تدریس فلسفه امتحان داد و رد شد. یک سال گذشت و نتیجة امتحان بعدی در ۱۹۲۹، جایگاه نخست را نصیب او کرد. همین سال است که با سیمون دوبووار آشنا میشود؛ دختری که در همان امتحان، نفر دوم شده و فرزند نازک نارنجی یک خانوادة کاتولیک است. سیمون دوبووار، فیلسوف، نویسنده و فمینیست فرانسوی همراه و همدم مادامالعمر او بود. آشنایی سارتر و دوبووار، در سال ۱۹۲۹ صورت گرفت.
بطور کلی دو دوره در زندگی حرفهای سارتر وجود داشت. اولین دورهٔ زندگی حرفهای او دورهٔ پس از نوشتن اثر معروفاش، هستی و نیستی، بودو نوشتن رمان تهوع. سارتر به آزادی بنیادی انسان اعتقاد داشت و باور داشت که «انسان محکوم به آزادی است.»
در دومین دورهٔ حرفهٔ زندگیاش، سارتر بهعنوان روشنفکری فعال از نظر سیاسی شناخته میشد. سارتر از طرفداران کمونیسم بود، هرچند که هرگز بهطور رسمی به عضویت حزب کمونیست درنیامد. وی بیشتر عمر خویش را صرف مطابقت دادن ایدههای اگزیستانسیالیستیاش کرد. سارتر معتقد بود که انسان باید خود سرنوشتاش را تعیین کند..
وی همچنین، مطابق با اصول کمونیسم، باور داشت که نیروهای اقتصادی-اجتماعی جامعه که از کنترل انسان خارج هستند، نقشی حیاتی در تعیین مسیر زندگی اشخاص دارند.
در سال ۱۹۶۴ سارتر برندهٔ جایزهٔ ادبی جایزه نوبل ادبیات شد ولی از پذیرفتن آن امتناع ورزید. در همین سال، رئیس سازمانی شد به نام دفاع از زندانیان سیاسی ایران که کارش تا پیروزی انقلاب ۱۹۷۹ ادامه داشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر