۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه

یار پسندید مرا

این چند روز اخیر مسئله اینکه چرا به این دنیا امده ام ُ ذهنم را بسیار به خودش

مشغول کرده بود. تا اینکه در جایی بودم که در انجا شخصی که بنطرم آدم با کمالاتی

بود داشت در باره این شعر صحبت می کرد


مژده بده! مژده بده! یار پسندید مرا


سایه او گشتم و او برد به خورشید مرا



جان دل و دیده منم، گریه خندیده منم


یار پسندیده منم، یار پسندید مرا



کعبه منم ، قبله منم ، سوی من آرید نماز


کان صنم ِ قبله نما خم شد و بوسید مرا

پای صحبتش نشستم و او در باره سه بیت اول این شعر حدود دو ساعت

صحبت کرد. خیلی استفاده کردم.

خلاصه اش این بود که خداوند از میان تمام ذرات موجود جهان من و توی انسان را

پسندید و به این دنیا راه داد و تمام ما انتخاب شده ایم تا در این دنیا باشیم و اگر توجه

مخصوص خداوند نبود ما به این دنیا راهی نداشتیم.

پی نوشت

در واقع دوست نداشتم اینجا را منبر کنم. اما دیدم اگر کمی بیشتر ننویسم حق مطلب را بخوبی ادا

نکرده ام.

در این جهان هیچ امر اتفاقی صورت نمی گیرد. اساسا" در جهان چیزی تحت عنوان اتفاق وجود ندارد.

اتفاقی به اموری اطلاق می شود که ما از درک نظم ان عاجز هستیم. میان ان همه سلول که استعداد

ان را داشتند که به یک انسان کامل تبدیل شوند این من_ سلول بود که برای امدن به این دنیا انتخاب

شد." خم شد و بوسید مرا". این توجه خاص اوست که جایگاه من_ انسان را از قبله و کعبه بالاتر می برد

تا جایی که می فرماید " کعبه منم قبله منم سوی من ارید نماز." در واقع این خود انسان است که

جایگاه خود را بعضی اوقات فراموش می کند وگرنه بر اساس تعالیم تمام ادیان الهی جایگاه انسان از

تمام مخلوقات ، حتی فرشتگان هم بالاتر است.

از زاویه ای دیگر به موضوع نگاه کنیم . بسیاری از علوم که ما انها را متا فیزیک می نامیدیم در واقع

فیزیک محض بودند اما چون علم ما و ابزارهای اندازه گیری ما انقدر دقیق نبود و از درک انها عاجز بودیم

ان مسائل را متا فیزیک می نامیدیم. بعنوان مثال اگر 1000 سال پیش به انسانها می گفتند که انسان

توان پرواز دارد این جمله و تفکر یک امر متافیزیک تلقی می شد اما امروز این موضوع فیزیک محض

است.

گفته بودم نمی خواستم اینجا را منبر کنم. امیدوارم کسی را خسته نکرده باشم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر