۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه

اسم مستعار

می گویند روزی یک نفر گذرش به شهری افتاد. دید تمام مردم شهر در حال خاراندن

خودشان هستند. برایش خیلی عجیب بود. وقتی دقت کرد متوجه شد که تمام

اهالی از کوچک و بزرگ و پیر و جوان دارند همینطور خودشان را می خارانند.

در این بین ناگهان یک نفر که در حال خاراندن خودش بود متوجه او می شود و فریاد

می زند ااااای مردم بگیرید. این بابا مریض است چون اصلا" خودش را نمی خاراند.!!!!

از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان از روزی که گذرم به وبلاگ افتاد این مطلب

برایم عجیب بود که چرا همه با اسم مستعار می نویسند. با اسم واقعی ام می

نوشتم حتی اسم مستعارم را هم نوشتم تا انهایی که من را با اسم مستعارم می

شناسند کاملا" مرا بجا بیاورند.

بسیاری از دوستان خیر خواه به من تذکر دادند که این کار را نکن و یک نام دیگری

برای خودم انتخاب کنم. درخیرخواه بودن دوستانی که توصیه می کردند شک نداشتم

اما این روش را نمی پسندیدم. انها مرا به عواقب و گرفتاری ها توجه می دادند.

استدلال من بسیار ساده و قابل قبول بود. من هیچ مطلب عجیب و ناهنجاری ندارم

که بخواهم از نوشتن انها ابا داشته باشم. نه مبلغ گروهی هستم و نه گرایش

سیاسی عجیب و غریبی دارم که قابل دفاع نباشد.اصلا" نمی دانم که چه کسی این

مطلب را تابو کرده و بنام اصلی نوشتن را معادل خطر پذیری کرده است.

بعد ها که بیشتر با این دنیای مجازی اشنا شدم فهمیدم که خیلی ها هم مانند من

فکر می کنند. و از نوشتن نام واقعی خودشان ترسی ندارند.

در نهایت نفهمیدم این رسم نابجا را چه کسی بنیان نهاده و چطور این تبدیل به یک

تابو شده است؟ بسیاری از انهایی را که من در این فضای مجازی می نویسند ُ خوب

و منطقی و قابل دفاع می نویسند و نوشته هایشان بسیار بهنجار و عالی است اما

همچنان بر استفاده از نام های غیره تاکید دارند.

چرا؟؟؟؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر