۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

بحث سیاسی ( قسمت آخر)

منظور از نوشتن پست " بحث سیاسی" صرفا" نگاهی دوباره به آن پس از سالها ست. اکنون که از ان سالها دور شده ایم بهتر می توانیم درباره بسیاری از چیزهایی در ان زمان انجام می دادیم قضاوت کنیم.

در بحثهای سیاسی ان زمان بیشتر هدف منکوب کردن طرف مقابل بود نه رسیدن به یک دیگاه کاملتر. طرف بحث خود را اماده می کرد تا جواب دندان شکنی به طرف مقابل خود بدهد و اساسا" به چیزی که می شنید نمی اندیشید و اصلا" قبل از انکه بشنود که حرف طرف مقابل چیست در فکر جواب بود. اشکال از همین جا شروع می شد یا بهتر بگوییم هنوز هم خیلی وقتها از همین جا شروع می شود.

در یک جمع بندی کوتاه می توان اینطور گفت که در ان بحث ها نه تنها هدف از بحث مشخص نبود بلکه ابتدا و انتها هم نداشت به همین دلیل کار به مشاجره و دعوا می کشید.

هیچکدام از طرفین ظرفیت لازم برای گوش کردن کامل به صحبتهای طرف مقابل را نداشتنذ و مرتب حرفهای همدیگر را قطع می کرند.

در یک مناظره هدف باید گفتگو و تبادل نظر باشد و نه عوض کردن جهان بینی طرف مقابل که اساسا" این کار نشدنی است.

هرشخصی در دوران زندگی بر اثر تجربیات خود به یک جهان بینی و دیدگاه اجتماعی می رسد. اینکه ما انتظار داشته باشیم طرف مقابلمان در اثر یک برخورد یک ساعته از کل دانسته ها و تحربیات دوران زندگی اش دست شسته و دقیقا" دنیا را همانطور ببیند که ما می بینیم ، شدنی نیست.

مهمترین کار در یک مناظره ان است که ما بتوانیم در مقابل چشمان طرف مقابلمان نمایی از انچه را که می اندیشیم را نشان دهیم تا از این راه او را به اندیشیدن واداریم. اگر خود شخص در اثر اندیشیدن و مداقه در امری به نتایجی دست پیدا کند دارای ارزش بسیار بیشتری است و ماندگار تر است تا انکه ما بخواهیم او بدون تفکر صرفا" تایید کننده نظرات ما باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر