۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

غل و زنجیر نامرئی

چند وقت پیش یکی از بیمارانم که پیر مرد جا افتاده و دنیا دیده ای بود سوالاتی را از من پرسید که تا روزها ذهنم مشغول پیدا کردن جواب برای سوالات او بود.

او پرسید : چرا با اینکه همه چیز از گذشته بهتر شده باز هم همه ناراضیند؟ پرسیدم: یعنی چه که بهتر شده؟ جواب داد: قدیم ها اینقدر رفاهیت نبود . دکتر نبود . ماشین نبود. اینقدر تلفن نبود . تلوزیون .شبکه تلویزیونیی. بهداشت و... و خیلی چیزهای دیگر که الان شده اسباب بازی اما اون وقتها داشتن هر کدامش برای ما دنیایی بود . حالا که همه چیز بیشتر شده اما مردم حسرت گذشته ها را می خورند. فکر میکنید چرا ابنطور شده؟

جواب دادم : تمام اینها از وضعیت اقتصادی نا بسامان است وگرنه حق با شماست همه چیز امروز از گذشته بهتر و بیشتر شده.

پیر مرد جواب داد: دکتر جان اینطور هم نیست . آن زمان اکثر مردم اوضاع اقتصادی عالی نداشتند البته اوضاع عده ای همیشه خوب بوده الان هم اوضاع عده ای خیلی خوب است. همان زمان هم عده زیادی از مردم فقیر و بدبحت بودند و خیلی ها در اثر بیماری و گرسنگی می مردند.

گفتم : لابد دلشان خوش بوده . که جواب داد : ای قربان ادم چیز فهم و رفت.

بعدها با خودم فکر کردم چه چیزهایی دلخوشی می اورد؟ متوجه شدم هیچکدام از چیزهایی که ما ان را رفاه می نامیم دلخوشی نمی اورد. تنها چیزی که از ان زمان تا حال فرق کرده انتظارات ادمها از زندگی است که فرق کرده.

الان در خانه یک تلوزیون ۲۱ اینچ دارم که از ان بسیار راضی هستم و خیلی خوب هم کار میکند. تنها عیبش این است که از مد افتاده. در همین تلویزیون تبلیغ یک تلوزیون ۴۹ اینچ سینمای خانگی ال سی دی میشود و انقدراز ان تعریف میکنند که من بدون داشتن تلویزیون مذکور احساس عقب ماندن از قافله تمدن را می کنم. بنا بر این مجبورم یا به عبارتی درست تر مجبورم کرده اند تا دستگاه سالم خودم را بگذارم کنار به زور وام و قسط و نزول نقد و نسیه دستگاه جدید را به خانه ببرم. انوقت مجبورم برای دادن اقساط دستگاه جدید ساعات بیشتری را در بیرون از منزل کار کنم و اساسا" موقعی که به منزل می رسم حال نگاه کردن به تلویزیون را ندارم. هنوز قسط این دستگاه تمام نشده است که یک دستگاه جدید تر به بازار امده که بسیار بهتر و محشر تر از مال من است و این داستان همچنان ادامه دارد. اگر هم تعطیلی خورد و منزل ماندیم مشنویم که میگویند هیییییسسس!!! چیزی نگو تلویزیون فیلم دارد. و هنوز این فیلم تمام نشده کانال دیگر فیلمش را شروع کرده است و دعوای این کانال و آن کانال را که همه دیده اید. آن وقت شاید مجبور باشید دو تا یا بهتر برای هر اتاقی یک تلویزیون بخرید

در واقع این قسمتی از سناریوی زندگی انسان جدید است که نظام کاپیتالیستی برای بشریت طراحی کرده است. در ابتدا با تبلیغات سنگین و مبتنی بر علم روانشناسی ذهن بشر را بمباران می کند که اگر فلان چیز را نداشته باشید زندگی ات ناقص است و از قافله تمدن عقب مانده ای. آنگاه که خوب فروش کردند مدل جدید تر و مدرن تر در راه است. و این داستان همچنان ادامه دارد.چون اصولا" نظام کاپیتالیسم بر اساس مصرف کردن پایه گذاری شده هر کس پر مصرف تر متمدن تر. از مدل موبایل بگیر برو تا مدل لباس و رنگ سال و ...

به زبان دیگر همان روابط برده داری حکمفرماست. البته بدون غل و زنجیر. بسیار شیک تر انسانی تر و البته غیر قابل انتقاد. اگر آن روز عده ای برده دار بودند و عده ای برده حالا تقریبا" همه برده اند اما در غل و زنجیر نامرئی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر