دروغ چرا به قول مش قاسم خدا بیامرز تا مرگ آ آ آ آ... از اولش که به قول فامیلمان وبلاگ " زدیم" اصلا" توی کت مان نمی رفت که وبلاگ را سیاسی کنیم اما این دماغ سیاست انقدر بزرگ است که .. بخوانید.
می گویند ناصرالدین شاه یک عمویی داشت که دماغ بسیار بزرگی داشت و بچه های لوس و بی ادب شاه راه به راه به دماغ ایشان سنگ می زدند. این جریان انقدر تکرار شد که یکروز عموی بینوا ترتیب ملاقاتی را با شاه می دهد و ماجرا را برای شاه نقل می کند. شاه دستور می دهد شاهزادگان جمع شوند و به انها تذکر اکید می دهد که دیگر سر به سر عموی دماغ گنده نگذارند و همه انان را شدیدا" توبیخ می کند. یکی از بچه های شاه که باهوش و تیز بود به شاه عرض میکند :
"قبله عالم به خدا تقصیر ما نیست. اشکال از دماغ عموست. ما به هر طرف که سنگ پرتاب می کنیم به دماغ عمو می خورد."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر